✿✿آلما دخمل مامان و باباش ✿✿

سلام دوستای گلم. اول از همه ازتون تشکر میکنم بابت کامنتهایی که گذاشته بودین و احوال مامانم رو جویا شدین. خدا رو شکر سه شنبه گذشت مرخص شد و فعلا دوران نقاهتشو میگذرونه. ما هم از اون روز به بعد رفتیم خونه مامان جون واسه پرستاری. به همین خاطر زیاد نمیتونم بیام وب. باز هم از همتون تشکر میکنم دوستای خوبم.   این پست هم صرفا به خاطر اطلاع رسانی به شما بود.   این گل هم تقدیم به شما     ...

عصری مامان جون عمل کرد. بردنش تو بخش. خدا رو شکر فعلا حالش خوبه. اما هنوز نتونستم باهاش صحبت کنم. ظهر که با هم صحبت کردیم تو گوشی رو از من گرفتی و به مامان جون گفتی: مامان جون من دعا کردم خوب بشی. گفتم الهی مامان جون خوب بشه. ..

  فردا مامان جون داره میره شیراز . یکشنبه عمل داره. میخواد گردنشو عمل کنه. خاله خاله و دایی امید هم امروز اومدن که همراش برن.منم میخواستم برم ولی گفتن تو نمیخواد فعلا بیای اگه لازم بود بهت خبر میدیم. امروز دستاتو بردی بالا و گفتی خدا مامان جون گردنش خوب بشه. الهی قربونت برم من که واسش دعا کردی. شما هم واسش دعا کنین تا عملش به خوبی تموم شه و به سلامتی برگرده.

  تمام دقايق مانده از عمرم به همراه زيبا ترين بوسه های عاشقانه هديه اي براي دو سال و نیمه شدن تو   ...